خواب
عزیزم واسه خوابوندنت من وبابا مجبوریم باهات بیایم تو اتاقت ودراز بکشیم و توبینمون رژه میری از طرف من میری طرف بابا و برعکس وهر دفعه خودتو میاندازی رومون قبلنا که باید یه گازم ازم می گرفتی که خدارو شکر خیلی کم شده فقط الان بدن ما شده محل شیرجه های گل پسرم اینقدر این کارو می کنی که خسته شی وبعد میای کنارم دراز می کشی و یواش یواش می خوابی وبعد من بغلت می کنم و به صورت آسمانیت نگاه می کنم که معصوم تر و آروم تر میشه و من هزار بار خدارو به خاطر وجودت شکر می کنم وبعد می بوسمت و میذارمت تو تخت و با بابایی میریم بیرون که تی وی ببینیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی